شیر

ساخت وبلاگ
 

 

گاهی وختها هست که ساده گذر میکنم از کنار مسائل پیرامونم (هر چند بعضی ها میگویند اصلن توجه نمیکنی به پیرامونت !!!! و بخاطر همین ترجیح میدهند از من دور باشند ...) ولی یه جایی قفل میکنم و انگار یه تلنگر میخورم مثلاً همین امشب بعد از باشگاه در حالی که در خودم بودم و سرم پایین بود و به سمت خونه از کنار گذر حرکت میکردم متوجه خانومی شدم که با لباس معمولی داشت توی زباله ها انگار دنبال چیزی میگشت و بادستهاش زباله ها رو جابجا میکرد ، یکدفعه خُشکم زد در جا ! در جا رفتم به دیروز که خواهر و برادری را دیدم که با لباس های مرتب در سطل زباله بدنبال چیزی میگشتند و ناگهان پسر با خوشحالی شلواری را بیرون آورد و به دختر بچه داد و اون کلی ذوق کرد ، به ناگاه نگاهش با من تلاقی کرد و من نگاهم را دزدیدم ولی دلم لرزید ! از این دست چیزها چندی ست زیاد میبینم و افرادی را که با ظاهری مناسب در جستجوی نمیدانم اسمش را چه بگذارم ، روزی، بگویم ! (یاد روزگاری افتادم که خودم هم از این کارها میکردم و مردمی که از من دوری میکردند و مرا طرد میکردند) ، دلم پر درد شد امشب ، درد نداشتن ، درد بی کسی دیگران ، درد ظلم ، درد تحقیر شدن ، آری درد را از هر طرف بخوانی درد است ، تا دردی را لمس نکرده باشی هر چه از آن داد سخن سر دهی بمثابه آروغ سیری س که سر میدهند حال از هر مسندی باشند ، از هر تیریپ و مسلکی ! تا وختی  بخاطر م و ا د کتک نخورده باشی و تحقیر نشده باشی معنای اینگونه دردها را نمیفهمی ! تا بی پولی نکشیده باشی و توی خیابون نخوابیده باشی و بخاطر سرما از دل شب تا خود صبح راه نرفته باشی معنای بی پولی رو نمیفهمی ، تا وختی سالهای سال از تنهایی و نتونستن با هیچکسی حرف بزنی و با عنکبوت و سوسک فقط حرف بزنی نمیفهمی چی میگم ! آره اینا درد هس و شاید من باید باز به خودم رجوع کنم و دردهایی که کشیدم رو بشمرم ، شایدم قراره به کسی دیگه کمک کنم ، نمیدونم چی در انتظار من هس ولی من آماده ام . من یاد گرفتم فقط خودمو محکم بغل کنم ، یاد گرفتم وختی توآینه نگاه میکنم بگم چشات رو درویش کن پسر !!! من متولد مردادم ، ماه من شیر هس ، ولی شیر هم ...

اندیشه های خرزوجون...
ما را در سایت اندیشه های خرزوجون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khorzojano بازدید : 108 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 17:39