ایپزود اول - بن بست

ساخت وبلاگ

هوا ز بس سرد بود دیگر جوان و ناجوانش (تو بخوان ناجوانمرد) توان ماندن نداشتند ، هر کس ز پی جایی ، آغوشی ، گوشه ای روان می‌گشت . از گام گذاشتن روی زمین لغزان هراس ها می فتاد در دل ها ، زیرا کسی را دیگر بر کسی اعتمادی نبود و لطفی ، محبتی در روان ها خفته ، کسی را نگاه نمیتوانستی به وضوح ، و دست عاطفه ای را به دقت لمس ، باری چنین بود و در حال گذار روز و روزگار ...

+ نوشته شده در جمعه هشتم بهمن ۱۴۰۰ ساعت 11:35 توسط فرزاد فروتنی  | 

اندیشه های خرزوجون...
ما را در سایت اندیشه های خرزوجون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khorzojano بازدید : 96 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 5:54