برادرم خسرو

ساخت وبلاگ
 

چند روز پیش بود که دوستی برایم پیامی فرستاد مبنی بر اینکه فیلمی س از آنها که تو خوشت میآید و میتوانی خودت را در قالب بازیگر داستان ببینی ، تا بالاخره تصمیم گرفتم بروم و ببینم ، سینما آزادی را انتخاب کردم و وختی رسیدم آنجا و از آقای گیشه ای پرسیدم این فیلم موجود هس ، ایشان گفتند به بنده در خصوص سوال حقیر که اکرانش تمام شده ولی چند روز که از فردا شروع میشود دوباره دوتا سانس ظهر برایش گذاشتند. یاد آنروزهای چهارراه طهماسب آباد افتادم که خوشحال ساندویچی میگرفتیم و میرفتیم سینما هنگام ظهر که یا سربازان میآیند و یا بی مکان ها ! تازه گاهی مسافران اتبوسهای 302 هم میآمدند، بهر روی خیالی در خیالی از خاطرمان برفت و قنجی بر دلمان نشست . شال و کلاه کرده ظهر دم در سینما حاظر بودم و بلیط گرفتم و رفتم داخل سینما ، منتظر بودم ببینم چیست !؟ دردسرتان ندهم موضوعش با من سنخیت داشت ، فقط فیلم اغراق آمیز بود ، وختی از سینما میآمدم بیرون از پله های پشتی پیش خودم فکر میکردم آیاد میشود کسی بین این جمعیت هم بوده باشد آنگونه که من خودم را دیدم در فیلم یا خیر !! میدونی وختی میبینی یه نفر مثه خسرو هم مثه توئه خس خوبی داری . آره اسم فیلم برادرم خسرو هس . 

امروز صبح پا شدم برم نون سنگک بگیرم اونم شیش تا ، تو صف واستاده بودم نمیدونم از کجا یاد بابام افتادم ، همیشه اون موقع ها بیست سال پیش موقع صبحونه برام پسته دونه میکرد اونم ده تا ، یه استکان شیر میریخت برام آخه من از شیر بدم میومد ، مجبور بودم بخورم ، اینبار که یادش افتادم خیالی در خیالی از خاطرمان بگذشت و قنجی بر دلمان نشست .

پ.ن : خیلی چیزهاس که میخوام بنویسم اینجا ولی ... 

پ.ن : همیشه سه تا نقطه بوده فقط سه تا نقطه ، همیشه...

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۶ساعت 22:1 توسط فرزاد فروتنی |
اندیشه های خرزوجون...
ما را در سایت اندیشه های خرزوجون دنبال می کنید

برچسب : برادرم,خسرو, نویسنده : khorzojano بازدید : 112 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:49